عسل

ساخت وبلاگ
من که با ناز تو در هر غزلی مأنوسم دوری از شهر تـو دائم بکند مأیوسم رخ برافروز و بزن شعله و پیوسته بتاب بدران پرده ی شب را که توئی فانوسم از همان لحظه که با خنده نشستی به دلم گریه ها می کنم و عکس تو را می بوسم سالها رفت و کماکان من ِدلداده هنوز سعدِ سلمانم و در بند غمت محبوسم مثل برگی که شد از پیکره ی ساقه جدا دارم از دوری تو روی زمین می پوسم دوستت دارم و طوفان سد راهم شده است چاره ای کن که منِ خسته پر از افسوسم بال و پر می زنم از فاصله ها دور و برت ای عسل آتش روی تو کند ققنوسم   عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید

برچسب : من که باشم که بران خاطر,من که باور ندارم داریوش,من که باور ندارم,من که باورم نمیشه,من كه باشم,من که با این برگ ریزان,میلاد باران منکه باهاتم,من که باهاتم از میلاد باران,که من با لعل خاموشش نهانی,من که از بازترین پنجره, نویسنده : asalpoemo بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 4:17

افتاد به کوی تو مسیرم بغلم کن در بستر عشقت بپـذیرم بغلم کن طوفان غم آمد که چنین دربدرم کرد آواره ی شبهـای کـویرم بغلم کن طی کرده ام از دوری تو فاصله ها را کز روی لبت بوسه بگیرم بغلم کن آمد به سراغم دوسه تا سکته پیاپی قبل از لحظاتی که بمیرم بغلم کن هر لحظه بیایم سرِ کویت به گدائی هرچند که محروم و فقیرم بغلم کن از روز ازل زلف تو شد تارِ سه تارم ای زمزمه های بم و زیرم بغلم کن چون زلف پریشانِ تو لرزان شده پایم ژولـیده و دلخسته و پیرم بغلم کن از خاطر من رفت عسل قصه ی پرواز در دایره ی بسته اسیرم بغلم کن    عسل...
ما را در سایت عسل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asalpoemo بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 11 آبان 1395 ساعت: 5:29